عفت و حیا
قتل به خاطر صدای ظریف و لبخند ملیح
چند سال قبل زنی بی پروا و هوی پرست به منظور تفریح و سرگرمی، شماره تلفن نامعلومی را گرفته، اتفاقاَ از آن سوی تلفن پاسخ جوانی را می شنود.
زن لاقید با صدای ظریف، تبسم ملیح و ناز و کرشمه، تمایلات غریزی جوان بیچاره را به هیجان آورده، سراسر جسم و روح او را دستخوش تلاطم می نماید. پس از چند بار ارتباط تلفنی و تأثیر جاذبه های صوتی و ایجاد توهمات کاذب گناه، ارتباط صوتی منجر به ارتباط حضوری می گردد!
در نهایت زن بی عاطفه با همکاری جوان فریب خورده گناه کار که گرفتار تخیلات و اوهامات شیطانی شده بودند، شوهر بی چاره اش را بی رحمانه به قتل می رساند و پس از آن زن و مرد جوان به مکافات عمل ننگین خود می رسند!!
در این واقعه دردناک، مردی مظلومانه کشته می شود، دو جوان راهی دوزخ می شوند، چند خانواده بی آبرو و حیثیت می گردند و چند زندگی متلاشی می گردد!!
این قصه تلخ و دردناک را پدر پیر جوان بیچاره که از دوستانم بود با اشک و آه بازگو می کرد.
او می گفت: برای پسرم خانه ای آماده کرده بودم، کسب و کاری داشت و می خواست ازدواج نماید، رفتار ناپسند این زن شیطان صفت تمام آرزوهای جوانم را به گور برد، آبرو و حیثت خانواده اش لکه دار گردید و ما را به عزا و ماتم نشاند!!
برگرفته از کتاب حجاب عزت است یا اسارت؟